نامه شماره 25, جلسه اول


 اِنْطَلِقْ عَلى تَقْوَى اللّهِ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، وَ لا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً، وَ لاتَجْتازَنَّ عَلَيْهِ كارِهاً،
بر مبناى تقواى خداوندى كه يكتا و بى شريك است حركت كن، مسلمانى را به وحشت نينداز، و بدون رضاى او بر وى گذر مكن،
تقوای الهی امری است که یک مؤمن می بایست در همه ی امور از کوچکترین آنها تا بزرگترین و اصلی ترین آنها به آن توجه داشته باشد. و به واسطه رعایت آن مؤمن به مقام و مرتبه و علمی می رسد که تا قبل از آن تصوری از آن هم نداشت.
وَ لا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ اَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اللّهِ فى مالِهِ.
و اضافه تر از حقّى كه خداوند در مالش قرار داده از او نگير.
حق خدا به گونه ای است که هیچگونه اغمازی نمی توان در قبال آن صورت داد؛ ولو اینکه امام معصوم باشد.
فَاِذا قَدِمْتَ عَلَى الْحَىِّ فَانْزِلْ بِمائِهِمْ مِنْ غَيْرِ اَنْ تُخالِطَ اَبْياتَهُمْ،
چون به قبيله اى رسيدى در منطقه آب آنان درآى و به خانه هايشان مرو،
ثُمَّ امْضِ اِلَيْهِمْ بِالسَّكينَةِ وَ الْوَقارِ حَتّى تَقُومَ بَيْنَهُمْ، فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِمْ،
با آرامش و وقار به جانب آنان برو تا در ميانشان قرار گيرى، و به آنان سلام كن،
وَ لاتُخْدِجْ بِالتَّحِيَّةِ لَهُمْ، ثُمَّ تَقُولُ: عِبادَ اللّهِ اَرْسَلَنى اِلَيْكُمْ وَلِىُّ اللّهِ وَ خَليفَتُهُ،
و در تحيّت به ايشان كوتاهى مكن، بگو: بندگان خدا! ولىّ و خليفه خدا مرا به سوى شما فرستاده است
لاِخُذَ مِنْكُمْ حَقَّ اللّهِ فى اَمْوالِكُمْ، فَهَلْ لِلّهِ فى اَمْوالِكُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ اِلى وَلِيِّهِ؟
تا حق خدا را كه در اموال شما نهفته از شما بگيرم، آيا در اموال شما خداوند را حقّـى هست تـا آن را به ولىّ او ادا كنيـد؟
فَاِنْ قالَ قائِلٌ: لا، فَلا تُراجِعْهُ. وَ اِنْ اَنْعَمَ لَكَ مُنْعِمٌ، فَانْطَلِقْ مَعَهُ
اگر كسى گفت: حقّى نيست، به او مراجعه مكن. و اگر كسى گفت: هست، همراهش برو
مِنْ غَيْرِ اَنْ تُخيفَهُ اَوْ تُوعِدَهُ اَوْ تَعْسِفَهُ اَوْ تُرْهِقَهُ. فَخُذْ ما اَعْطاكَ مِنْ ذَهَب اَوْ فِضَّة.
بدون اينكه او را به وحشت اندازى يا تهديد كنى يا قرين سختى و فشار نمايى، و آنچه از طلا و نقره به عنوان زكات مى دهد بگير.
فَاِنْ كانَ لَهُ ماشِيَةٌ اَوْ اِبِلٌ فَلاتَدْخُلْها اِلاّ بِاِذْنِهِ، فَاِنَّ اَكْثَرَها لَهُ.
اگر براى او گاو و گوسفند و شتر باشد بدون اجازه اش كنار حيوانات مرو،  چرا كه بيشتر آنها مال اوست.
 
فَاِذا اَتَيْتَها فَلاتَدْخُلْ عَلَيْها دُخُولَ مُتَسَلِّط عَلَيْهِ، وَ لاعَنيف بِهِ،
وقتى نزد چهارپايان رسيدى نه مانند مالكى كه بر آنها سلطه دارد به آنها نظر كن، و نه مثل كسى كه بر او سختگيرى نمايد،
وَ لاتُنَفِّرَنَّ بَهيمَةً، وَ لاتُفْزِعَنَّها، وَ لا تَسُوءَنَّ صاحِبَها فيها.
چهارپايان را رم مده و به وحشت مينداز، و مالكش را به خاطر آنها ناراحت مكن.
وَاصْدَعِ الْمالَ صَدْعَيْنِ، ثُمَّ خَيِّرْهُ، فَاِذَا اخْتارَ فَلاتَعَرَّضَنَّ لِمَا اخْتارَهُ،
حيوانات را دو دسته قرار داده، سپس صاحبش را آزاد بگذار، هر قسمت را پذيرفت تو هم بپذير و بر او ايراد مگير،
ثُمَّ اصْدَعِ الْباقِىَ صَدْعَيْنِ، ثمَّ خَيِّرْهُ، فَاِذَا اخْتارَ فَلاتَعَرَّضَنَّ لِمَا اخْتارَهُ.
سپس باقيمانده را دو قسمت كن، و باز مالكش را آزاد بگذار، او هر دسته را اختيار كرد متعرضش مشو.
فَلاتَزالُ كَذلِكَ حَتّى يَبْقى ما فيهِ وَفاءٌ لِحَقِّ اللّهِ فى مالِهِ، فَاقْبِضْ حَقَّ اللّهِ مِنْهُ.
پيوسته اين تقسيم كردن را ادامه بده تا به اندازه حقى كه از خداوند در مال اوست بماند، سپس حق خدا را از او دريافت دار.
فَاِنِ اسْتَقالَكَ فَاَقِلْهُ، ثُمَّ اخْلِطْهُما، ثُمَّ اصْنَعْ مِثْلَ الَّذى صَنَعْتَ اَوَّلاً،
و اگر به هم خوردن آن تقسيم را درخواست كرد بپذير، و دو قسمت را يكى كن، دوباره برنامه تقسيم را از سر بگير،
حَتّى تَأْخُذَ حَقَّ اللّهِ فى مالِهِ. وَ لا تَأْخُذَنَّ عَوْداً وَ لا هَرِمَةً وَ لا مَكْسُورَةً وَ لا مَهْلُوسَةً وَ لا ذاتَ عَوار.
تا حق خدا را از مال او دريافت دارى. شتر پير و از پا افتاده و دست و پا شكسته و بيـمار و معلول و عيب دار را به عنـوان زكات قبـول مكن.
وجه اشاره حضرت در این عبارت به این مطلب است که نماینده ولی خدا نباید حیوانات معیوب را به عنوان حق الله انتخاب کند وگرنه در صورت داده شدن آنها از سمت فرد می بایست آنها را بپذیرد.
وَ لاتَأْمَنَنَّ عَلَيْها اِلاّ مَنْ تَثِقُ بِدينِهِ، رافِقاً بِمالِ الْمُسْلِمينَ، حَتّى يُوَصِّلَهُ اِلى وَلِيِّهِمْ فَيَقْسِمَهُ بَيْنَهُمْ.
غير از كسى را كه به او اعتماد دارى بر آنها امين قرار مده، امينى كه نسبت به اموال مسلمانان درستكار باشد، تا جايى كه آن اموال را به حاكم مسلمانان برساند و حاكم هم بين مردم پخش كند.
وَ لا تُوَكِّلْ بِها اِلاّ ناصِحاً شَفيقاً، وَ اَميناً حَفيظاً، غَيْرَ مُعْنِف وَ لا مُجْحِف، وَ لا مُلْغِب وَ لا مُتْعِب.
جز خيرخواه و مهربان و امين و حافظْ چوپانى بر حيوانات مگمار، كه با حيوانات درشتى نكند و آنها را به جبر و مشقّت نراند، و نرنجانده و خسته ننمايد.
نهایت اخلاق انسانی را می توان در این عبارات حضرت مشاهده کرد که بسیار تأکید دارند بر سلامت رفتار کسی که مسئول حمل و نقل حیوانات به مرکز حکومت است. به صورتی که نباید کوچکترین بدرفتاری و خشونتی نسبت به آنها داشته باشد.
 و همچنین می توان وجوه دیگر این اخلاق و مسلک را در وصیت آن حضرت به فرزندان بزرگوارشان مشاهده کرد که می فرمایند اگر من از ضربت ابن ملجم(لعنت الله علیه) به شهادت رسیدم شما تنها حق دارید یک ضربه به عنوان قصاص به او بزنید زیرا که او تنها یک ضربه به من زده است.
ثُمَّ احْدُرْ اِلَيْنا مَا اجْتَمَعَ عِنْدَكَ نُصَيِّرْهُ حَيْثُ اَمَرَ اللّهُ.
هر آنچه نزد تو جمع شد به سرعت به سوى ما فرست تا آن را در محلى كه خدا دستور داده مصرف كنيم.
فَاِذا اَخَذَها اَمينُكَ فَاَوْعِزْ اِلَيْهِ اَلاّ يَحُولَ بَيْنَ ناقَة وَ بَيْنَ فَصيلِها،
وقتى آن اموال را به امين سپردى به او سفارش كن بين شتر و بچّه شيرخواره اش فاصله نيندازد،
وَ لا يَمْصُرَ لَبَنَها فَيَضُرَّ ذلِكَ بِوَلَدِها، وَ لايَجْهَدَنَّها رُكُوباً،
و آن قدر شيرش را ندوشد كه به بچّه او زيان رسد، شتر را با سوارى گرفتن خسته و درمانده نكند،
وَ لْيَعْدِلْ بَيْنَ صَواحِباتِها فى ذلِكَ وَ بَيْنَها، وَلْيُرَفِّهْ عَلَى اللاّغِبِ،
و در دوشيدن شير و سوارى گرفتن بين آن شتر و شترهاى ديگر مساوات را رعايت نمايد، بايد زمينه استراحت حيوان خسته را فراهم كند، 
وَلْيَسْتَأْنِ بِالنَّقِبِ وَ الظّالِعِ، وَلْيُورِدْها ما تَمُرُّ بِهِ مِنَ الْغُدُرِ،
و آن شترى را كه به پايش آسيب رسيده و از حركت ناتوان شده آرام و آهسته براند، و آنها را به آبگاههايى كه شتران بر آن عبور مى كنند وارد سازد،
وَ لا يَعْدِلْ بِها عَنْ نَبْتِ الاَْرْضِ اِلى جَوادِّ الطُّرُقِ،
و از كناره راههاى علف دار به به جاده هاى بى گياه نبرد،
وَلْيُمْهِلْها عِنْدَ النِّطافِ وَ الاَْعْشابِ، حَتّى تَأْتِيَنا بِاِذْنِ اللّهِ بُدَّناً مُنْقِيات غَيْرَ مُتْعَبات وَ لا مَجْهُودات،
و ساعاتى به آنان استراحت دهد، و بايد آنها را كنار آبهاى كم و گياهان بيابان واگذارد، تا به اذن حق چاق و استخوان دار و پر مغز نزد ما آيند، نه رنجيده و خسته،
لِنَقْسِمَها عَلى كِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَاِنَّ ذلِكَ اَعْظَمُ لاَِجْرِكَ، وَ اَقْرَبُ لِرُشْدِكَ، اِنْ شاءَ اللّهُ.
تا آنها را به فرمان قرآن و روش پيامبر صلّى اللّه عليه وآله تقسيم كنيم، كه اين عمل باعث بزرگى اجر توست، و به رشد و هدايتت نزديك تر است، اگـر خـدا بخواهد.
بنا به فرمایشات حضرت در این نامه می بینیم که راه های دیگری نیز به جز اعمال مرسومی که ما به خاطر داریم مثل نماز شب، روزه و ... وجود دارد که نزد خدا مقرب و مأجور است و باعث هدایت و سعادتمندی انسان می شود